با شمارش معکوس، روز ۳۵

امروز ششمین روز چالشه و مصادف با اربعین. شخصا احترام زیادی برای عاشق ترین و با معرفت ترین فرد تاریخ جهان قائلم. مرد عشق. مرد نور. مرد مهربانی😇

امروز برای اینکه تعهدم رو انجام داده باشم مثل روزهای قبل شمع و عودم رو روشن کردم لباس ساده مشکیی انتخاب کردم، آرایش ملایمی کردم و بدون صندل با موزیک بی کلام آرامش بخشی بدنم رو حرکت دادم...شاید بیشتر شبیه آیین بود تا رقص...شاید یه جور سماع بود. تجربه لطیفی بود با چشمان بسته چرخیدن و حرکات نرم دست و پا. توجه ام روی بدنم بود و انرژی نرمی که اونو حرکت میده.بوی عود معنویت خاصی به فضا داده بود و شعله شمع هم انگار هماهنگ با من میرقصید...به این فکر کردم که رقص یعنی همین؛ انرژی که از درون حرکتت بده بی قاعده. بی تعریف.

بعدش مدیتیشن دارک فم رو انجام دادم خودمو سپردم به نور طلایی که از یک یک چاکراهام عبور میکنه و تعادل رو برقرار کرده و اموراتم رو راست و ریست میکنه...یه لحظه هوشیار شدم به این عبارت...پس من کاری نمیکنم اون نور همه چیز رو درست میکنه! من فقط باز و بدون مقاومت اجازه میدم نور درونم جاری باشه.

چه حس رهایی فوق العاده ایه که دست از کنترل همه چیز برداری و خودتو تسلیم نور کنی. این اعتماد چقدر آرامش بخشه.

بعدشم مراقبه زیبای رحم و قلب و نوشتن خواسته ام.

امروز خواسته کیفی نوشتم. یعنی دریافت یه حس خاص رو.

و اونقدر در اون حس غرق شدم که دلم نمیخواست از مراقبه خارج بشم🥰 پس به خودم اجازه دادم کمی بیشتر حسش کنم و لذت ببرم...گمانم بی خواسته بودن همینه...نه که هرگز آرزویی نداشته باشی بلکه همین الان در اون حس غرق لذت باشی.